محل تبلیغات شما
سری داستانهای خاله زینب (عطر بوی سیب ) روز جمعه بود و مدارس تعطیل پدرم یک جعبه سیب درشت و اب دار به منزل اورد و وقتی تو اشپزخانه زمین میگذاشت به مادرم گفت که سیب ها را سفارش داده بودم از حاتم قلعه اورده اند بسیار اب دار و خوشمزه و ترد است واقعا همینطور بود بوی عطر سیب همه جا را پر کرده بود و اشتهای ادم رو قلقلک میداد ما بچه ها به طرف جعبه رفتیم و هر کدام سیبی زیبا انتخاب کردیم و بعد شستن مشغول گاز زدن شدیم موقع خوردن سیب یاد خاله زینب افتادم خوبه چند تا

سری داستانهای خاله زینب (بوی عطر سیب )

سری داستانهای خاله زینب (عید غدیر )۹

سری داستانهای خاله زینب (جن ) ۸

بوی ,عطر ,زینب ,دار ,ها ,اب ,خاله زینب ,اب دار ,بود و ,عطر سیب ,سری داستانهای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

داعش